نقدی بر فیلم سینمایی روبوکاپ (2014)
اشغال تهران و رشد اقتصادی، دو رویای بزرگ آمریکا
سینمای آمریکا از دیرباز تا کنون با مشی قهرمانپروری اقدام به تولید فیلمهای خود کرده است. قهرمانهایی که تعداد زیادی از آنها از اسطورههای غرب (کتاب ایلیاد و ادیسه) الهام گرفته شدهاند و بسیاری دیگر از آن قهرمانان با همان نگاه اما در
سینمای آمریکا از دیرباز تا کنون با مشی قهرمانپروری اقدام به تولید فیلمهای خود کرده است. قهرمانهایی که تعداد زیادی از آنها از اسطورههای غرب (کتاب ایلیاد و ادیسه) الهام گرفته شدهاند و بسیاری دیگر از آن قهرمانان با همان نگاه اما در قالب شخصیتهای متفاوت در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یک خلق شدهاند. بیش از یکصد شخصیت اعم از مرد و زن مانند سوپرمن، بتمن، اسپایدرمن... که در قالب داستان و رمان،کمیکاستریپ، انیمیشن، بازیهای کامپیوتری، سریال و فیلم به تصویر کشیده شدهاند تا به عنوان قهرمان به مردم آمریکا معرفی شوند. نمونه جدیدی از این شخصیتها در فیلم پلیس آهنی به نمایش درآمده است.
فیلم robocop نسخه دوبارهسازی شده یک اثر معروفعلمی تخیلی دهه هشتاد میلادی به همین نام است با بازی پیتر والر در نقش اصلی که توسط پاول ورهوون در سال 1987 ساخته شد؛ که پس از استقبال تماشاگران از آن، راه را برای تولید دو قسمت دیگر آن در سالهای 1990 و 1993 فراهم کرد. از پلیس آهنی چند سال قبل یک مجموعه تلویزیونی پخش و حتی یک نمایش انیمیشنی هم از آن تولید گردید. اما پلیس آهنی جدید در 2014 به کارگردانی خوزه پدیلها (José Padilha) فیلمساز سرشناس برزیلی ساخته شد که در کارنامه خود فیلمهای «اتوبوس شماره 174» و «گروه نخبه (Elite Squad)» را دارد.
خوزه پدیلها در پشت صحنه پلیس آهنی
پلیس رباتیک
فیلم در مورد رباتهای نظامی ساخته شده توسط شرکتهای خصوصی است که توسط ارتش آمریکا خریداری شده و در جنگها از آن استفاده میکند.داستان در آیندهای تقریبا نزدیک یعنی 2028 میلادی یا 1406 شمسی اتفاق میافتد؛ شرکت Omincorp سازنده رباتهای جنگجو است تا تعداد نفرات کمتری از ارتش آمریکا آسیب ببینند یا از بین بروند.این رباتها تقریبا در سرتاسر دنیا فعال هستند البته به جز آمریکا.این شرکت با مالکیت ریموند سلارز (با بازی مایکل کیتون) تصمیم میگیرد تا از این رباتها در داخل خاک آمریکا برای برقرای نظم و امنیت استفاده کند که با مخالفت قانون و عدهای از مردم از جمله بعضی سناتورهای آمریکا مواجه میشود مبنی بر اینکه این رباتها قدرت احساس و تعقل ندارند و ممکن است به شهروندان آمریکایی آسیب وارد کنند.مایکل کیتون در نقش ریموند سلارز در روبوکاپ
الکس مورفی به همراه دکتر دنت نورتون
آرزوی اشغال ایران
فصل ابتدایی فیلم با موضوع اشغال نظامی تهران تحت عملیات موسوم به «آزادسازی تهران!» شروع میشود که در آن رباتها در خیابانهای تهران با دستگاههای پیشرفته به اسکن بدن زنان و مردان میپردازند تا از تروریست نبودن آنها مطمئن شوند و بعد تعدادی ایرانی میبینیم که به خود همانند تکفیریها بمب بستهاند و فقط با نیت اینکه تلویزیونها آنها را نشان دهند، اقدام به عملیات انتحاری علیه رباتها میکنند!شهر تهران از نمای بالا در روبوکاپ
رباتها در خیابانهای تهران!
آرزوی احیای شهر ورشکسته
محل روایت داستان پلیس آهنی شهر دیترویت واقع در ایالت میشیگان آمریکا است. شهری که تا همین اواخر بزرگترین شهر خودروسازی جهان که "پایتخت صنعتی قرن بیستم" لقب گرفته بود. به عبارت بهتر، دیترویت زمانی نماد و نشانهای دال بر پویایی و سیالی نظام سرمایهداری و صلابت اقتصادی آمریکا بود. با این حال هم اکنون این نماد پویایی با بدهی بیش از بیست میلیارد دلار به نماد ایستایی و شکست نظام سرمایهداری و بزرگترین شهرورشکسته جهان تبدیل شده است.خانهای متروکه با پس زمینه آسمان خراش «جنرال موتورز» در دیترویت
ایستگاه قطار متروکه مرکزی «میشیگان»
حکومت با ترس
مسئله اصلی فیلم robocop مربوط به تامین امنیت شهروندان آمریکا است. در فیلم میبینیم که بعد از رونمایی پلیس آهنی برای مردم با آن ظاهری که شبیه شخصیت بتمن در فیلمهای سهگانه کریستوفر نولان است، با استقبال شدید آنها همراه است.پلیس آهنی درحین اعمال قانون
یعنی با ایجاد ترس و مدیریت آن، هم مردم خود را کنترل میکند و هم به منافع اقتصادی خود که غایت یک حکومت امپریالیزم یا سرمایهداری است میرسد. Robocop و فیلمهایی از این دست نیز به بهانه ایجاد «امنیت» که با تبلیغات به دغدغه اول مردم آمریکا تبدیل شده، به سیاستهای کلان دولتمردان آمریکا کمک میکنند. پلیس آهنی و فیلمهایی که متعلق به سینمای بلاکباستر (فیلمهای پرهزینه و گرانقیمت) هستند، معمولا بازیگران بسیار مطرحی را هم در نقشهای اصلی خود دارند؛ اما با وجود پرخرج بودن، به علت سطحی بودن فیلم توفیق چندانی برای کسب رضایت مخاطب ندارند و نمیتوانند برای آمریکایی که بیش از ۱۷٫۵تریلیون دلار بدهی دارد، مفید باشند.
مطلب را با این ضربالمثل از امریکاییها به پایان میبریم که میگویند: «اگر میخواهی قدرتمند باشی، همیشه در خطر زندگی کن تا به صلح و آرامش برسی».
منبع مقاله : مشرق
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}